Sunday, January 04, 2004


رابطه با آمريکا؛ آري يا نه؟
سران جمهوري اسلامي چه از نوع اصلاح طلب و چه تماميت خواه در آرزوي بهبودي روابط با آمريکا بسر مي برند و در موارد متعددي اين تمايل خود را بروز داده اند. در زمان خميني کسي جرأت به زبان آوردن آنرا نداشت ولي بعد از مرگ خميني و بدست گرفتن سکان قدرت توسط هاشمي؛ در موارد متعددي بحث رابطه با آمريکا مطرح گرديد اگرچه در سايه برخي مشکلات داخلي و بين المللي آنچنان جدي گرفته نشد. صرف نظر از تمامي تلاشهاي ناموفق گذشته اين سوال بزرگ مطرح است که آيا در شرايط فعلي رابطه با آمريکا به نفع ماست يا نه؟
سياست ها و اظهار نظرها ضد و نقيض چه از طرف آمريکا و چه از طرف ايران قضيه را کمي پيچيده کرده است. ازطرفي برخي جناحها در درون حکومت آمريکا تمايلي به سرنگوني رژيم فعلي نداشته و معتقد به عادي سازي روابط با ملا ها هستند به شرط آنکه آنهااز برخي مواضع افراطي خود عقب نشيني نمايند. در مقابل طرفهاي ايراني هم به دنبال رابطه اي از نوع رابطه آمريکا با ساير کشورهاي عربي هستند.
از طرفي ديگر بوش به طور غير مستقيم اعلام مي کندکه آمريکا به دنبال تغيير رژيم ايران است و هيچ تمايلي براي گفتگو با ملاها نداردو در منازعه بين مردم و سران رژيم از مردم ايران حمايت مي کند. منتهي با سياستي بسيار متفاوت از آنچيزي که در افغانستان و عراق اجرا گرديد. او همواره سران ايران را دعوت به پذيرش خواسته هاي مردم مي کند. خواسته هاي که اجرا شدن آنها معنايي جز تغيير رژيم نخواهد داشت.
به نظر من برقراري رابطه بين سران فعلي ايران و آمريکا نه تنها به جنبش آزادي خواهي مردم ايران کمک نخواهد کرد بلکه اين حرکت عظيم را حداقل به مدت چندين سال به انزوا خواهد کشاند. واقعيت اين است که آمريکايي ها نيز همانند رقباي اروپايي خود به دنبال منافع اقتصادي هستند و در راه رسيدن به آن و به اقتضاي زمان حاضر به معامله با هر کسي هستند. زياد هم نبايد گول حرفهاي دل خوش کننده آقاي بوش را خورد. ايشان از طرفي حرفهاي آنچناني بر ضد ملايان ميزند و از طرف ديگر هييت به ايران مي فرستد.